جنجال تازه در خودمختاری خراسان | از مملکت مال حزباللهی است تا مشهد فقط مال زائران است

رویداد۲۴| احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد اظهارنظرهای شاذ و جنجالی کم ندارد، اما این یکی دیگر واقعا نوبر است. او در جدیدترین سخنان خود گفته است: «مشهد شهر گردشگر نیست بلکه شهر زائر است. گردشگر باید برود مازندران تا از جنگل و طبیعت سرسبز بهره ببرد و تفریح کند. در مشهد، اصطلاح گردشگر و شهروند جایگاهی ندارد»! این دیگر محدود کردن کنسرت و رویدادهای فرهنگی یا اقداماتی شبیه این نیست؛ حرف از حذف حق شهروندی است! البته اگر وقتی منصوره معصومی عضو شورای مرکز شریان روی آنتن تلویزیون گفت «این مملکت مال حزب اللهی هاست» و آب هم آب تکان نخورد، از شنیدن سخنانی با مضمون محدود کردن مشهد به شهر زائران هم نباید تعجب کرد.
این اظهارات به وضوح نشاندهنده نوعی نگاه سلطهجویانه و محدودکننده به مفهوم شهروندی و حق طبیعی شهروندان در استفاده از فضای شهری است. این جملات، اگرچه کوتاهاند، اما حامل پیامهای خطرناکی است که نباید از کنار آن به سادگی عبور کرد.
اول از همه این مرزبندی مصنوعی که جناب علمالهدی بین زائر و گردشگر و شهروند انجام داده است؛ گویی تنها کسی که اجازه دارد از مشهد استفاده کند زائر مذهبی است و هر کس قصد تفریح یا بازدید غیرمذهبی دارد، حق ندارد پا به شهر بگذارد. این نگاه نه تنها با واقعیت اجتماعی و اقتصادی شهر مشهد در تضاد است، بلکه نادیده گرفتن حقوق میلیونها شهروند و گردشگر است که هر سال به مشهد سفر میکنند و سهم مهمی در اقتصاد، فرهنگ و زندگی شهری دارند.
مساله دوم، تقسیمبندی عجیب او بین مشهد و مازندران به عنوان دو قطب تفریحی و زیارتی است. گردشگری مذهبی و غیرمذهبی میتواند همزمان در یک شهر جریان داشته باشد؛ تجربه جهانی شهرهای مذهبی–گردشگری مانند کربلا، مکه، قم و حتی شهرهای اروپایی نشان میدهد که محدود کردن استفاده شهر به یک گروه خاص، نتیجهای جز کاهش پویایی فرهنگی و اقتصادی ندارد.
نکته سوم، اما ادعای علم الهدی درباره جایگاه نداشتن اصطلاح گردشگر و شهروند در مشهد است که باید آن را نمونه آشکاری از تحقیر شهروندان دانست. به نظر میرسد آقای علمالهدی فراموش کرده که مشهد، خانه میلیونها انسان است و هر ایرانی در این خاک سهمی دارد، چه به عنوان زائر، چه به عنوان گردشگر، چه به عنوان شهروند. این نوع نگاه، نشانهای از خودمحوری مذهبی است که تلاش دارد حق طبیعی شهروندان برای استفاده از شهر و فضای عمومی را محدود کند.
بیشتر بخوانید: ایالت خودمختار مشهد، شهر ممنوعهها | ماجرای دخالت نهادهای موازی در توقیف یک تئاتر در مشهد چیست؟
چهارمین نقدی که به این اظهارات وارد است، اما پیامدهای فرهنگی و اجتماعی خطرناک چنین سخنانی است. وقتی یک مقام رسمی چنین مرزبندیهای سلیقهای ایجاد میکند، در واقع مشروعیت محدود کردن حضور گروههای مختلف در شهر را صادر میکند. این سیاست، زمینهساز تبعیض اجتماعی، نفی حقوق شهروندی و کاهش تنوع فرهنگی در شهرهاست.
علمالهدی در این اظهارات، به جای تشویق به همزیستی و مدیریت شهری برای همه، مشهد را به یک فضای انحصاری برای زائران مذهبی تقلیل داده است. او فراموش کرده که هر ایرانی حق دارد از میراث فرهنگی، زیباشناسی و فرصتهای اقتصادی شهر بهرهمند شود و نمیتوان با تعریفهای دلبخواهانه، «خودمختاری شهری» را به معنای محروم کردن بخش بزرگی از جامعه تعبیر کرد.
در نهایت، این نگاه، محدود و غیرواقعگرایانه است و با منطق توسعه شهری و حقوق شهروندی در تضاد کامل قرار دارد. مشهد نه تنها شهر زائران بلکه خانه میلیونها ایرانی است که حق دارند به عنوان شهروند یا گردشگر در آن حضور داشته باشند و از امکانات و زیباییهای آن بهرهمند شوند. صدای علمالهدی تلاش میکند این واقعیت ساده را نادیده بگیرد و نشان دهد که حتی مقاماتی که باید حافظ منافع عمومی باشند، گاه گرفتار خودمحوری و تحمیل نظر شخصی میشوند.


